وبلاگ واسه نی نی_ فرشته ای که پرواز کرد تا اوج اسمون
سلام سلام " align=center> امسال شب یلدا مقارن شده بود با دهه اول محرم و من و بابایی تنها بودیم " align=center>
دختر گلم دیشب شب یلدا بود
طولانی ترین شب سال
دیشب با بابایی رفتیم خرید و 1 کم اجیل و کنجد عسلی و دونه برنجی و ازگیل خریدیم
ولی هندوانه نخریدیم چون هوا خیلی سرد بود
البته این مامانه خوب سر قولش ایستادو چیز زیادی نخورد همه تنقلات را بابا امین شکمو تنها تنها خورد
دخترم جات خیلی خالی بود خیلی زیاد
دیشب حتی باباییت هم این جمله را به زبون اورد
ولی نذاشتم بهش سخت بگذره و زیاد فکر کنه
نمیدونم چی بگم و چی ازت بخوام فرشته نازم ازت می خوام تا برای مامانی و باباییت که بیشتر از جونشون تورو دوست دارند دعا کنی
دوستت دارم عزیزم
اوووووووو داشت یادم میرفت 5 دی سالگرد ازدواج من و بابایی هست نمیدونم واسه بابات چی بخرم کمکم کن تا 1 چیز خوب براش بگیرم
بای تا 5 دی