وبلاگ واسه نی نی_ فرشته ای که پرواز کرد تا اوج اسمون
سلام سلام " align=center> دوستت دارم گلم تو هم منو ببخش عید غدیر برترین عید شیعیان برهمگان مبارککککککککککک سلام به تمامی دوستانم دیروز یکی از همکارام متنی را برام خوند که منو خیلی دگرگون کرد اون متن این بود واز این به بعد می خوام این وبلاگو از عذا در بیارم دنیا برام تیره و تاره
اول سلام به دختر نازم
میدونی امروز چه روزیه؟ اره چهارمین ماهگرد تولدته
Glitterfy.com%20-%20Glitter%20Graphics" align=center>
دخترم دیشب خوابتو دیدم
خواب دیدم که یک جای سرسبزی هستم اونقدر سرسبز بود سبزه هاش تا زیر زانو هام میرسیدن
دیدم که تو هم اون بالایی تو ابر ها و 1 پارچه حریر سفید هم دور بدنت پیچیده شده و از اون بالا داری روی سرم گل میریزی
منم دستمو سمتت دراز کردم و خواستم بغلت کنم ولی هر چی سعی می کردم دستام بهت نمیرسید تو هم خیلی تلاش میکردی تا بتونی بیای پیشم ولی انگار یک نفر پاهاتو گرفته بود و نمیذاشت بیای پیشم
منم همش گریه میکردم و حق حق میکردم و فریاد میزدم که دخترم بهت قول میدم تا خودمو لاغر کنم و دوباره تورو پیشه خودم بیارم
در همون حالی که گریه میکردم و فریاد میزدم بابا امینت منو صدا کرد و بیدارم کرد
ولی نتونستم جلوی گریمو بگیرم عزیزم
ببخشید که نتونستم خودمو کنترل کنم ببخشید که گریه کردم
دوستت دارم
امروز میخوام از 1 چیزه مهم بگم از اتفاقی که واقعا متعجبم کرد
شنیده بودم که بدن بندگان پاک خدا بعد از مرگ تخریب نمیشه و همیشه تازه میمونه ولی در مورد تازگی طراوت گل یا بوی عطر چیزی نشنیده بودم برای همین هم هم متعجب شدم هم خوشحال
دیروز نزدیکای اذان مغرب بود که تونستم شوهرمو راضی کنم بریم سر خاک فرشته کوچولومون
میدونید چی دیدم ؟؟؟؟؟؟
دیدم تمامی گلهایی که 9 روز پیش روی خاکش گذاشته بودم هنوز تازه و با طراوت هستند من گلها را همیشه به صورت پر پر شده روی خاکش میذارم و اصولا گل پرپر خیلی زود پشمرده و خشک میشه ولی دیروز با چشمهای خودم دیدم که تمامی گلها تازه تازه هستند باورتون میشه ؟؟؟
اول فکر کردم کسی امده سر خاکش و اون گلها را گذاشته خوب بجز خونواده خودم شوهرم هیچکی جایی که دختر کوچولوم دفنه را بلد نیست از همشون سوال کردم ولی همه گفتند ما نرفتیم با شنیدن این موضوع راستشو بخواین 1کم بغض کردم و اشک ریختم ولی به خاطر قولی که به دخترم دادم سریع خودمو جمع و جور کردم هر چند که اشک من به از روی خوشحالی بود چون دختر من 1 فرشته هست و دیروز با این اتفاق مطمئن شدم که اون تو بهشته و منتظر مامانی و باباییش
اخه شنیدم هر کودکی که زود از دنیا بره جلو درب بهشت اونقدر منتظر میمونه تا مادر و پدرشو شفاعت کنه
اونا از خدا میخواند به خاطر اینکه نتونستند تو این دنیا محبت والیدنشونو بچشند تو اون دنیا حتما با مادر و پدرشون باشند
1 حدیث هست از حضرت رسول (ص) که می فرمایند:
شبی که به معراج رفتم درختی را دیدم که بر سر هر سرشاخه اش نوزادی بود که ان شاخه را به دهان گرفته بود و می مکید پرسیدم این درخت چیست و ان نوزادان انجا چه میکنند جواب امد که ان درخت ، درخت توباست و ان نوزادان تا هنگاهی که مادرانشان به اینجا بیایند از این درخت شیر مینوشند
شبی در خواب فرزندم را دیدم در اسمان و در جمع بسیار فرشتگان مقرب درگاه الهی که ذکر گویان با شمعی در دست راه میرفتند و تمامی شمعها روشن بود جز 1 شمع رفتم جلو ناگهان کودکم را دیدم که در چشمانش اندوه موج میزند
به او گفتم چه شده چرا شمعت خاموش است
گفت :
شمع من را فرشتگان همیشه روشن می کنند ولی هروقت این کار میکنند اشک تو بر روی ان میچکد و خاموشش میکند و من باید با شمع خاموش به دیدار خدا بروم و این مرا همیشه غمگین میکند
خواهش میکنم دگر گریه نکن
منم تصمیم گرفتم که دیگه گریه نکنم یعنی زیاد گریه نکنم چون به دخترم قول دادمممممممممممم
میخوام اینجارو واسه دخترم گل بارون کنم
دوستت دارممممممممممم
خدایا نمی دونم چرا هرچی از اون اتفاق تلخ میگذره دلتنگیام بیشتر میشه
نمی دونم چرا این کابوس تمومی نداره
چرا شب صبح نمیشه تا من ببینم همه اینا فقط 1 کابوسه و دخترکم کنارم
چرااااااااااااااااااااااااا
خداجون چرااااااااااااااااااااااااااجوابمو بدهههههههههههههه
چی کار کردم که واسه تنبیهم عزیزترینمو ازم گرفتی این چه گناهی بود که از طرفه تو تو که ارحم الراحمین هستی غیر قابل بخشش بود
به مناسبتها که میرسم دلم پر میکشه و همش میگم چرا
چرا نخواستی این اعیادو با دخترم باشم ؟چرا نخواستی تا بهم خوش بگذره
چرا نباید خوش و خورم میومدم اینجا و بجای این حرفها از خوشیم بگم بیام و از بزرگ شدنه بچم بگم
یا مثله ادم این عید را تبریک بگم چرااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا